قریب به یکسال با شماییم، با شما خندیدیم و با شما شاد شدیم، با شما گریه کردیم و غمگین شدیم، انگار که ما و شمایی وجود ندارد. سعی کردیم خوب باشیم و تاثیرگذار البته بدون شما، همراهیها، دلگرمیها، پشتیبانی و حمایتهای شما هیچیم. سعی کردیم در شما و در شهرستان بافق محو شویم. موفقیتهایی هر چند ناچیز اگر داشتیم همه از لطف و محبت و همراهی و راهنمایی شما بود و کاستیهایی نیز بود که همه برمی گشت به خودمان و اینکه تازه متولد شده ایم و پا به این عرصه مقدس و خطیر گذاشته ایم که امیدواریم به بزرگواریتان بر ما ببخشید. سعی کردیم بهترین باشیم، حد وسط باشیم و بیشترین قشر از جامعه را نمایندگی کنیم و چه افتخاری بزرگتر از این امر و چه لذتی دوست داشتنی تر از این داستان، داستانی که می خواهیم ادامه داشته باشد و هر سال بهتر از سال قبل و شیرینتر از گذشته باشد. سعی کردیم انتقاد کنیم به بهترین شکل ممکن و اینکه انتقادمان سازنده و به همراه ارائه بهترین راهکار ممکن باشد، از تخریب پرهیز کردیم که تخریب اصلا در مرام ما جایگاهی ندارد. از کاشتن تخم سیاه نمایی و تفرقه دوری کردیم و تا توانستیم امید به جامعه و مردم تزریق کردیم که جامعه به امید زنده و پویاست و قطعا با ناامیدی و یاس رو به فناست. دست همه همکاران، نخبگان، پیشکسوتان و تمامی دوستانی که در این مدت و با جان دل ما را در ساختن آینده ای روشنتر از گذشته برای دیارمان شهرستان دارالشجاعه بافق کمک کردند و یاری رساندند به گرمی و دوستی می فشاریم و در ادامه این مسیر نیازمند یاری و راهنمایی بیشترشان هستیم.
سال گذشته نوشتیم
این سالها….
سالهای غریبی بود این سالها…
سالهای خواب طولانی، سالهای تابش غصب، فاتحه خوانی شهر با طعم تلخ حلوا، یورش ارابه های ارده ای غرور، خود برتر بینی و دیگر نبینی و باز خواب شیرین مرگ فردا، سالهای کشیدن چادر از سر، نگفتن رازهای نگو و مگو و ملو، سالهای رفتن در لاک نحس دفاع و دعوت دشمن طماع به حمله های پی در پی، فتح سنگر به سنگر، تست غیرت با درگیری جاده و گاز و کارخانه، مرگ عزت و وطن پرستی مردانه، سقوط در دره انجیری ویرانه، حمله به یوز خواب بی تفاوتی مردان این کاشانه
شمارش معکوس نابودی
شمارش معکوس نابودی از d تا a، از نوزده تا یک….
سالهای عشق ورزی و پایداری، سالهای تمنای بیداری، اتحاد شیرین، سالهای گرفتن از عشق سواری، سالهای به مسلخ کشیدن عشاق، سالهای آموزش موج سواری، سال معامله ناموس در تابش نیرنگ مستانه….
سال جدید می آید نه آرزوی خوشی باید، نه آرزوی شادی بلکه باید سوخت در دل نسل آینده،
خواب حرام
خواب حرام
خواب حرام بر شیران این بیشه در این نقطه عطف مردانه، تلاشی و نعره ای باید از جنس اقتصاد با طعم روح افزای مقاومتی آن پیر فرزانه، اتحادی نهادینه، غرشی باید نه از نوع سکوت، غرشی تا در هم شکند مرزهای باطل دیوانه، که نهایت عشق است، نهایت عشق است مرگ ققنوس… مرگ پروانه….
اما امسال می نویسیم بافق یکسال دوران طلایی خود را پشت سر گذاشت، دوران طلایی که با پنج ضلعی نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهرستان، نماینده بومی مردم بافق در مجلس شورای اسلامی، مدیرعامل شرکت سنگ آهن مرکزی بافق، فرماندار شهرستان و در نهایت شوراهای شهر و شهرستان بافق به همراه شهردار که به زعم استاندار تقسیم کاری خوب در خود صورت داده اند رقم خورد و در تک تک موارد مرتبط حرکتهای رو به جلو کاملا مشخص و نمایان است. به امید ادامه دوران طلایی شهرستان بافق می نویسیم و ادامه می دهیم و تلاش می کنیم.
از اتفاقات بسیار خوبی که در سال گذشته افتاد شکسته شدن طلسم جاده ده ساله بافق یزد بود که در پایان راه قرار دارد، لغو واگذاری شرکت سنگ آهن به بخش خصوصی، پیشرفت گندله سازی سه چاهون تا مرز قریب به پنجاه درصد، تعیین تکلیف گندله و فولاد ابویی، پیگیری مستمر باز پسگیری مرزهای جغرافیایی و اخذ عوارض از معادنی که تاکنون نسبت به پرداخت اقدام نکرده اند، پیگیری الحاق ۳۵ نقطه منتزع شده از بافق، شروع طرحهای بیشمار عمرانی در سطح شهر و … که اینها همگی در بدترین شرایط اقتصادی و رکود رقم خورد. برای شهرستان دارالشجاعه بافق و مردم مهربان و خونگرمش بهترین روزها، ساعتها، دقیقه ها، ثانیه ها و لحظه ها را در سال ۹۷ از درگاه خداوند منان خواهانیم.
شورای سردبیری عصر بافق

برچسب ها : ,

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *