خیلی از بازی های این روزهای #اصلاح_طلب_ها و #اصولگرایان سر در نمی آوریم، اصلا برای ما مهم نیست همان گونه که می گویند شما از چهره های اصلاح طلب شهرستان بهاباد هستید یا اصالتا یک اصلاح طلب اصولگرا؛ خیلی هم فرقی نمی کند اما آن چه مهم است پسوندی است که در شناسنامه ـ نسل به نسل ـ به یدک می کشید یعنی #بهابادی_بودن! این یعنی هر گام شما در تاریخ آن سرزمین در حالی ثبت می شود که حضور دارید و هر آن ممکن است دچار قضاوتی شوید که خوشآیندتان نباشد.
این که چرا بهاباد به یک شهرستان تبدیل شد و این که چرا بعد از گذشت 9 سال از شهرستان شدن بهاباد هنوز حتی نیمی از شاخصه های شهرستان بودن برای بهاباد مهیا نشده است بازمی گردد به یک تصمیم در فضایی که معلوم نیست نفع و ضرر کدام سوی ماجرا مهم تر بوده و اما وقتی رنجبر رئیس شورای شهرستان بافق در یک نشست خبری با اصحاب رسانه می گوید:
«در خصوص ۳۵ نقطه ای که در سال ۸۸ از بافق جدا و به بهاباد به طور مشروط سپرده شده، جلسه ای با اداره تقسیمات کشوری برگزار و به این موضوع رسیدگی شده و طی آینده نزدیک، این ۳۵ نقطه به بافق بازگردانده می شود.» معلوم می کند که ماجرای شهرستان شدن بهاباد آن قدرها هم #آسان و #بی_دردسر نبوده است.
این که چرا #فرمانداربافق در همین یک مورد خاص یا بهتر است بگوییم خیلی خاص! وقتی خبرنگاری در جلسه نشست خبری از او سؤال می کند؛ موضوعی که رئیس شورای شهرستان به صراحت از آن سخن می گوید، وی حکم به سکوت و عدم درج پاسخ می دهد در حالی که قبل از نشست زاده رحمانی با اصحاب رسانه بافق، رنجبر موضوع بازگشت آن 35 نقطه به بافق را علنا و بی هیچ شک و تردیدی بیان می کند؛ مهم است مهم از این نظر که برخی مسائل نباید در #لفافه سکوت و #بی_خبری پیچیده شود.
این که می گوییم: «هم #کشاورزان را نجات دهید هم از #معادن حفاظت کنید» یعنی نفع دو سوی ماجرا مهم است و این دو سوی ماجرا نقطه مشترکی دارند به نام #آب و به خوبی فرماندار جوان بهاباد می داند که این آب سال ها است که از #کشاورزی دریغ شده و به کام #معدن تغییر مسیر داده و حال چون نمی توان نفس معادن را با عدم تخصیص آب قطع کرد پس باید برای کشاورزی و نجات کشاورزان چاره ای دور و دراز اندیشید که هرچه بیشتر به معادن تکیه کنید و وابسته شوید نفس کشیدن و ادامه حیات برایتان سخت تر می شود.
بهاباد بنیه های خوبی در کشاورزی دارد، نیروهای مستعد و دوست دار بهاباد هم تا بخواهید دارید پس بی آن که از قدرت کذایی مافیای معادن بترسید هم به گونه ای اندیشمندانه و منطقی هوای معدنی ها را داشته باشید و هم فکری به حال کشاورزی و کشاورزان بهابادی بردارید باقی می ماند سر و دستی کشیدن به ادارات بهاباد و مقابله با #ذائقه_مدیحه_سرایی که ذائقه ای بس آزاردهنده و ویران کننده است.
بگذاریم حرف ها زده شود، اجازه دهیم ایراداتی که به نظر می رسد برملا شود. اصلا چه اشکالی دارد برخی هرچه در ذهن دارند بر زبان بیاورند مگر نه این است که می گویند هنر یک مدیر توانمند شنیدن حرف همه نیروهایی است که تحت امر او هستند؟ اجازه دهیم به غیر از کسانی که دوست دار ما هستند و حامی ما! بقیه هم اگر اندک زاویه ای با ما دارند هر چه در دل نهفته اند بر زبان بیاورند و این نقطه آغازین کارهایی است که می تواند آسیب های برجای مانده از روزهای سخت ندیدن و نشنیدن را التیام بخشد.
خانی زاده بهابادی در مدتی که سمت فرمانداری بخشی از وظایف سازمانی او است یک دغدغه بیشتر ندارد و نباید داشته باشد و آن دغدغه، کم دغدغه ای نیست؛ دغدغه ای به نام بهاباد. بهابادی که هم معادنش در معرض آسیب قراردارند و هم کشاورزی اش در شرف نابودی است.

رضا بردستانی
https://t.me/rezabardestanii/8030
https://t.me/rezabardestanii

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *