تا کی به نام ما شود و کامِ دیگران!!!؟
تاکی به وعده های تهی، رامِ دیگران!!!؟

دیوارِ کوته ایم و مگر سقفمان کجاست!؟
مرغ همای ما چه کند، بامِ دیگران!!؟

صد میکده ز دولتِ انگورِ باغ ماست،،
ما را چه شد که “مِی” شده در جام دیگران!؟

قحط الرجال آمده یا سرّ ِ دیگریست!!!
رعیت ز ما و تابعِ حکّامِ دیگران!!!!

ما را یتیم دیده فلک یا که بی کسیم!!
بر شانه های شهر، چرا گامِ دیگران!؟

ما را گزیده مارِ دو سر، صد هزار بار،،
بس باشد هر چه پا شده در دامِ دیگران

آن وعده های هر سرِ خرمن دروغ بود
دیوانه ان که باز شود، خامِ دیگران…

(محمدعلی دهستانی)

برچسب ها : ,

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *