امشب برای آدم و عالم ترانه ام

امشب بـــــراي آدم و عالم ترانه ام
حوا برقص تــــــا شود آدم، ترانه ام
زخمی شدم به زخمه گیتار هلهله
اصلا بـــرای کوک تو کم کم ترانه ام
عشقي كه دم كشيده ز فنجان چشم تو
هي سر كشم كه درهم ونم نم ترانه ام
تا انتهاي ايــــــــن غزل لعنتي بشين
تا باورت شـــود كه کنون هم ترانه ام
شيرم كه در كنار شكارش به گل نشست
يا در ميان لـــــــــــرزش پرچم ترانه ام
سازي زدی كه از ژله هايش به لرزه ام
تا مي رسم به خواب خوش بم ترانه ام
یک چشم از تمــامی دنیا خریده ام
تــــا هفتم آسمان مجسم ترانه ام
بــاران نبود وصله جوری به گونه ات
بـــا خنده های گریه شبنم ترانه ام
میرسلیمانی بافقی متخلص به باران/کانال شعراي معاصر بافق
https://t.me/joinchat/ElYOaBKPK8yV63JOqx7obQ

برچسب ها : , ,

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *