این سالها….
سالهای غریبی بود این سالها…
سالهای خواب طولانی،   سالهای تابش غصب،  فاتحه خوانی شهر با طعم تلخ حلوا،   یورش ارابه های ارده ای غرور،   خود برتر بینی و دیگر نبینی و باز  خواب شیرین مرگ فردا،   سالهای کشیدن چادر از سر،   نگفتن رازهای نگو و مگو و ملو،   سالهای رفتن در لاک نحس دفاع و دعوت دشمن طماع به حمله های پی در پی،   فتح سنگر به سنگر،   تست غیرت با درگیری جاده و گاز و کارخانه،   مرگ عزت و وطن پرستی مردانه،   سقوط در دره انجیری ویرانه،    حمله به یوز خواب بی تفاوتی مردان این کاشانه
شمارش معکوس نابودی
شمارش معکوس نابودی از d تا a،   از نوزده تا یک….
سالهای عشق ورزی و پایداری،   سالهای تمنای بیداری،   اتحاد شیرین،   سالهای گرفتن از عشق سواری،   سالهای به مسلخ کشیدن عشاق،   سالهای آموزش موج سواری،   سال معامله ناموس در تابش نیرنگ مستانه….
سال جدید می آید نه آرزوی خوشی باید،   نه آرزوی شادی بلکه باید سوخت در دل نسل آینده،
خواب حرام
خواب حرام
خواب حرام بر شیران این بیشه در این نقطه عطف مردانه،   تلاشی و نعره ای باید از جنس اقتصاد با طعم روح افزای مقاومتی آن پیر فرزانه،   اتحادی نهادینه،   غرشی باید نه از نوع سکوت،   غرشی تا در هم شکند مرزهای باطل دیوانه
که نهایت عشق است
نهایت عشق است مرگ ققنوس… مرگ پروانه….

علیرضا زارع

برچسب ها :
  1. محمد

    زنده باد و خسته نباشید خدمت اقای زارع عزیز

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *