عوارض صنعت بر تن اجتماع

حالا دیگر آنقدر قدرت صنعت و صنعتگران زیاد شده است و آنقدر محصولات صنعتی در زندگی های مردم رسوخ و نفوذ کرده و بالتبع آن راحتی و آسودگی برای بشر به ارمغان آورده است که دیگر کسی را جرات بدگویی و مذمت صنعت نمانده است. مخصوصاً در جوامع توسعه نیافته ای مثل کشور ما که با مشکلات متنوع اقتصادی نیز روبرو است و صنعت می تواند علاوه بر سایر کارکردهایش برای مردم این دیار، شغل و درآمد هم ایجاد کند و همین باعث می شود که اگر از صنعت بد گفتی، بلافاصله با تیغ تیز مخالف اشتغال زایی و درآمد آفرینی، کوبیده شده و منکوب شوی. اینهاست که شهامتی در کس نمی ماند تا با ورود صنعت مخالفتی کند. اما در هر حال وضعیت امروز بافق در مرحله ای است که اگر چه کسی گوشی برای شنیدن ندارد اما وظیفه ما گفتن است.
مهمترین عارضه صنعت، خراشیدن گونه ی طبیعت است. هرجا صنعت وارد شده است، طبیعت خسارت دیده و صورتش خراشیده شده است. اگر به استخراج و تولید مواد معدنی و زیر زمینی پرداخته، مجبور بوده که در زمین دخل و تصرف کند. بکند و منفجر کند و چاله و چاه بسازد و بدتر از همه، انبوه باطله ها را در طبیعت رها کند. اگر به استخراج نفت پرداخته، در برخی مواقع فجایای زیست محیطی به جا گذاشته است. اگر به تولید کالای صنعتی رو آورده، انواع و اقسام گازهای مخرب و مواد شیمایی را آزاد و وارد هوا و زمین کرده است که بارزترین آنها؛ آلودگی هواست که هر روز از گوشه و کنار خبرهای تاسفبار آن بگوش می رسد. آلودگی صوتی، خطر دیگری است که صنعت برای طبیعت ایجاد کرده است. صداهای گوشخراش، نظم طبیعت و زندگی جانوران را دگرگون کرده است. و اینها علاوه بر تاثیراتی است که بر ضعیف ترین موجود طبیعت، یعنی انسان می گذارد.
عارضه دیگر صنعت، مختل کردن روند و آهنگ طبیعی زندگی در انسان است. بشر امروز بیشتر از هر زمانی راحت شده و احتمالا بیشتر از هر زمانی نیز، برای خود بیماری های مختلف درست کرده است. بی هیچ تردیدی، چاقی عارضه اصلی زندگی صنعتی و نشستن های زیاد ناشی از تغییر سبک زندگی ماست. چاقی که رابطه مستقیمی با انواع امراض دارد. به این مقوله اضافه کنید انواع و اقسام گرفتاری های گوارشی، تنفسی، عروقی، پوستی و حرکتی که از مصرف غذاهای صنعتی ایجاد می شود. آیا وجود این همه سرطانی و افزایش مرگ ناشی از سرطان، برای شک کردن به شیوه زندگی مان کافی نیست؟
در بافق، صنعت و استخراج معدن یک عارضه بسیار مهم دیگری هم برجا گذاشت و آن وابستگی تام و تمام زندگی مردم به معدن آهن است. تصور اینکه بافق بتواند بدون چغارت، ادامه حیات بدهد، سخت است و همین وابستگی بیش از اندازه، موجب شده، حالا که مشکلات مالی و پولی گریبانگیر معدن چغارت شده است، ریتم اقتصادی شهر بافق نیز عوض شده و تا حد زیادی بهم بخورد. البته این نکته هم ناگفته نماند که در کنار اقتصاد، معدن و صنعت، فرهنگ و باورهای ما را هم تغییر داده است. فرهنگ کار در بافق دگرگون شده است. فرهنگ مطالعه و دانش اندوزی در بین دانش آموزان بافقی، بدلیل وجود معدن آهن، تغییر عجیبی کرده است. حتی به نظر من، رفتارها و نگرش های سیاسی مردم بافق هم تحت تاثیر فرهنگ معدنی – کارگری، شکل می گیرد. که در جای خود باید به آن پرداخته شود.
با این اوصاف، شایسته است بازنگری جدی و جدیدی در نوع صنعت وارداتی و همچنین مطالعه در زمینه، تغییرات مختلف اقتصادی، محیطی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از حضور صنعت در اجتماعات بسته و دست نخورده ای چون شهر بافق، صورت گیرد تا تبعات بدخیم آن دامنگیر نشود. اگرچه من هیچ امیدی به چنین حزم و دوراندیشی _ نه در مسئولان و نه در مردم _ ندارم و مطمئن هستم هرجا پای پول در میان آمده و می آید، محیط و فرهنگ اولین قربانیان آن خواهند بود و ویرانی فرهنگ، چه عارضه دردناک و درمان ناپذیری است بر تن اجتماع.

محمد علی پورفلاح بافقی

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *