تا کجا حادثه تکرار نمیدانم من

تا کجا…. حادثه تکرار.. نمیدانم من
چندمین قوم ! عزادار؟ نمیدانم من

این مسیری که کند , شهرمرا وصل به یزد
تاکی افزون بکند, کشته اش امار! نمیدانم من

چندمین کودک مظلوم, شود بی بابا!!!
بردلش داغ شود, حسرت دیدار, نمیدانم من…
چندمین مادر بدبخت, شود بی فرزند!
کوهی ازغصه شود, بر سرش اوار, نمیدانم من!

نوبت کیست, بپوشد به تنش رنگ سیاه؟
عکس ترحیم زند,بر درو دیوار, نمیدانم من..

بخت و اقبالِ کدامین, زن بیچاره شود!
بیوه گردد ز بدِ حادثه این بار, نمیدانم من..

ارزشِ سنگ مگر, بیشتر از انسانهاست!!!
جان چه نرخی شده در معرکه, بازار,نمیدانم من

شایدم سوژه خوبیست, دراین وانفسا!!!!
تا کشد سویِ خود افکار, نمیدانم من!!!!!
(محمدعلی دهستانی)

برچسب ها : ,
  1. بیخیال

    کل شعر یه طرف و بیت آخرش یه طرف
    واقعا اینقدر جون مردم بی ارزشه که حاضرن جون اونا رو بگیرن تا حواس مردم رو پرت این کنن و راحت معادن. و سنگهاشو ببرن و بخورن و یه آبم روش؟

  2. mehdi

    آفرین برتو

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد

کد امنیتی: *